سراینده ای پیش داننده ای


فغان کرد از جور خونخواره دزد

که از نظرم ونثرم دو گنجینه بود


ربود از سرایم ستمکاره دزد

بنالید مسکین : که بیچاره من


بخندید دانا : که بیچاره دزد